ترس از تغییر: شما چگونه خطرات می کنید؟
علم بهزیستی شخصی
چهار اصل ارتباطی بودیسم
شما قبلاً آموخته اید که نیرومند باشید ، اما اکنون زمان آن رسیده است که خوشحال شوید
اگر از تغییر می ترسید و این مانعی برای رشد شما است ، فکر نکنید که تنها کسی هستید که این موضوع را تجربه می کند. این اتفاق بیشتر از آنچه فکر می کنید اتفاق می افتد و به یک دلیل خوب: ترس از تغییر می تواند در بعضی شرایط مفید باشد و بقای ما را تضمین کند ، در سایر موارد می تواند ما را فلج کند.

ترس از تغییر ، احساسی است که هنگام سازگاری با یک وضعیت می تواند کمک کننده باشد ، اما همچنین می تواند به یک مانع تبدیل شود. این چیزی است که ما از تجربه خود ، از والدین ، ​​معلمان ، دوستان و حتی جامعه به طور کلی یاد گرفته ایم.

یک شیطان شناخته شده بهتر از شیاطین ناشناخته است.

ما می توانیم ضرب المثل های متداولی را پیدا کنیم که به ما هشدار می دهد وقتی تصمیم می گیریم که تغییر کنیم ، مراقب باشید . به تعبیر خوب ، این ضرب المثل ما را در مورد خطرات احتمالی تغییر هشدار می دهد. به طور خلاصه ، آنها می توانند ما را محدود کنند ، زیرا اگر ترس بیش از حد داشته باشیم ، حتی اگر لازم باشد از تغییر جلوگیری می کنیم.

بنابراین ما از تغییر می ترسیم زیرا می بینیم که این یک خطر است و به همین دلیل تصمیم می گیریم که در بد ، ناخوشایند ، اما آشنا بمانیم قبل از اینکه خطر تغییر ایجاد کنیم و با ناشناخته روبرو شویم. بنابراین ما در منطقه راحتی خود می مانیم .

انسان در را تغییر می دهد
منطقه راحتی
منطقه راحتی محل یا وضعیتی است که در آن احساس امنیت کم و بیش می کنیم. دلیل این امر این است که یک اتاق شناخته شده است که در آن می دانیم انتظار چه چیزی را داریم. منطقه راحتی می تواند به یک مکان جسمی مراجعه کند ، اما همواره با احساس امنیت و آسایش ذهنی همراه است ، که وماً به معنای بهزیستی نیست.

این حوزه به خودی خود منفی نیست. آنچه می تواند منفی و مضر شود اینست که در آن بمانیم ، دانستن اینکه فایده ای ندارد ، ما را به رشد یا احساس خوب تشویق نمی کند . بنابراین اگر بار سنگینی برای ما ایجاد شود و رشد ما را محدود کند ، بهتر است منطقه راحتی ما را زیر سوال ببریم. چگونه کار می کند

اول ، با فکر کردن در مورد دلایل رفتار خود و مهمتر از همه آنچه می خواهیم با آن به دست بیاوریم؛ آیا ما از آنجا عادت داریم یا شاید از ضرورت خارج شویم؟ آیا ترس ، راحتی است یا شاید احساس امنیت باشد؟

اگر تغییری ایجاد نشود ، ممکن است خطرات کاهش یابد. اما همیشه اینگونه نیست ، زیرا ماندن در حد ما نیز به معنای خطر خوشحال شدن یا رشد نکردن نیست. یک قدم ترسناک است ، بعضی اوقات حتی باعث وحشت می شود ، اما نباید از این واقعیت که ریسک می کنیم و با ناشناخته ها روبرو هستیم ، دور شویم .

ترس از تغییر
چرا تغییر خیلی ما را می ترساند؟ چند بار پیشنهاداتی را برای جلوگیری از ریسک رد کرده ایم؟ احتمالاً خیلی اوقات و تقریباً در همه مناطق زندگی ما. در این زمینه ، ما گاهی حتی تصمیم می گیریم شرایط را حفظ کنیم که در آن احساس راحتی نکنیم. ما ترجیح می دهیم قبل از مواجهه با پیامدهای منفی احتمالی یک تغییر ، ضمن فراموش کردن نکات مثبت ، در آنجا بمانیم . همه اینها به هزینه شانس ماست.

احتیاط یک نگرش مثبت و سودمند است. ما را در بسیاری از شرایط ایمن نگه می دارد. کسانی که ریسک نمی کنند برنده یا بازنده نمی شوند. به عبارت دیگر ، ما در درون عادی بودن که ایجاد کرده ایم می مانیم. با این حال ، زندگی به طور مداوم در حال تغییر است و گاهی اوقات برای رشد شخصی ، حرفه ای ، اقتصادی و یا به عنوان یک زن و شوهر ، باید خطرات خاصی را برعهده بگیریم.

تغییر ما را ترساند زیرا نامشخص است ، با احساسی که پیش بینی نتایج و پیامدهای آن غیرممکن است. ممکن است مثبت باشد ، اما ممکن است اینگونه نباشد. مشکل این است که مواقعی وجود دارد که لازم است خطرات خاصی را اتخاذ کنید. و این همیشه به همان اندازه که می ترسیم بد نیست.

زن از ترس از تغییر چهره خود را پنهان می کند
چگونه با خطرات تغییر برخورد می کنید؟
این سوالی است که می تواند مشکل باشد. هیچ فرمول مخفی برای پاسخ وجود ندارد. هر تغییر روی چندین متغیر تأثیر می گذارد ، که همه ما نمی توانیم خودمان را تعیین کنیم. این جنبه ای است که ما باید در مورد آن بسیار واضح باشیم ، اما نباید از آن دلسرد شویم.

وقتی ما در حال تغییر در زندگی خود هستیم ، خیلی مهم است که دلایل آن را بفهمیم. زیرا اگر اینگونه باشد ، نیمی از راه قبلاً انجام شده است.

شاید از تغییر واهمه داشته باشیم. این یک چیز کاملا قانونی است در حقیقت ، ترس یک احساس است که به ما هشدار می دهد که چیزی می تواند خطرناک باشد. ما باید به او گوش فرا دهیم تا آنچه را که می خواهد به ما بگوید کشف کند و همزمان به ما گوش کند.

خوب است که این ترس را به یک نام ، چهره بدهید. پس از اتمام این کار ، ساده تر می توان دانست که در کدام زمین هستیم. و این ، همراه با پاسخ به چرا و چرایی ما ، این قدرت را به ما می دهد تا با این تغییرات کنار بیاییم.

برای رشد ریسک کنید
ما به این معنی نیست که ما از طریق زندگی و باید تمام خطرات پیش روی ما را وارد کنید، اما که ما در حال حاضر که در آن ما احساس می کنیم که با توجه به هر جنبه چیزی اشتباه زندگی ما، است خطر ، ورود به یک تغییر ایجاد کنید.

احتیاط هنگام تصمیم گیری که موجب تغییر می شود ، همانطور که گفته می شود ، موجه است. اما اجازه ندهیم در شرایطی گیر کنیم که راحت نباشیم یا جایی که در حال رشد نیستیم.

زن در حال پیاده روی است
گاهی اوقات در مورد ایجاد یک تغییر بزرگ نیست. شاید فقط جزئیات جزئی باشد که به تدریج تفاوت ایجاد می کند. مهمترین چیز این است که این موضوع را بشناسیم ، قدرت لازم را برای حرکت به جلو و شجاعت شروع کنیم. ما تنها مسئولیت خوشبختی خودمان هستیم و وظیفه ما این است که یک راه یا دیگری را طی کنیم.
وقتی می ترسیم از درخشش
 12 آگوست 2018

علم بهزیستی شخصی
چهار اصل ارتباطی بودیسم
شما قبلاً آموخته اید که نیرومند باشید ، اما اکنون زمان آن رسیده است که خوشحال شوید
یکی از بزرگترین تضادهای بشر این است که بخواهیم خاص باشیم ، اما در عین حال از ترسیدن از درخشش.چه کسی نمی خواهد به رسمیت شناخته شود و تحسین شود؟ همه ما برای دیدن نقاط قوت خود به دیگران احتیاج داریم. و حتی بهتر است اگر آنها نه تنها دیده شوند بلکه برجسته شوند.

با این حال ، بسیاری از آنها می توانند از جمعیت دور شوند. تقریباً همه زیرا برای ایستادگی کردن ، شما نیز باید خود را کمی از گروه جدا کنید و گله را ترک کنید. به عبارت دیگر ، خود را "متفاوت" تعریف کنید. اینجاست که این ترس از پرت شدن به وجود می آید.

"نور شما نه تنها دیگران را تحت الشعاع قرار می دهد ، بلکه به آنها اجازه می دهد تا بیشتر بدرخشند."

Amparo Millán

بنابراین ، ابتدا باید بین "تأیید" و "ایستادگی" تفاوت قائل شد. ما یاد بگیرند تایید وقتی وقتی که مثلاً کسی به آرامی ما را شانه کند یا ما مورد ستایش قرار بگیریم ، این احساس را به ما می دهد که توسط یک گروه پذیرفته شده و از آنها قدردانی می کنیم. با این حال ، اگر ما با نور درونی خود ایستادگی کرده و می درخشیم ، وماً نباید پذیرفته شویم. حتی ممکن است رد کنیم.

بعضی اوقات اوضاع آنقدر شدید نیست. ترس از درخشش نیز می تواند همراه با اعتماد به نفس پایین باشد. در این شرایط فرد مرعوب شناخت دیگران است. ترجیح می دهید ناشناس بمانید ، گرچه مخفیانه می خواهید و به شناخت احتیاج دارید.

احساس گناه و ترس از پرت شدن
موفقیت شخصی شما اغلب دیگران را آزار می دهد. این اجتناب ناپذیر است و به سادگی بخشی از آن است. یک موفقیت خارق العاده به ناچار احساسات را در دیگران برانگیخته و بسیاری احساس می کنند حتی اگر این هدف ما نباشد ، بی تحرک هستند. یک فرد ناامن موفقیت دیگران را تهدید می داند. به نظر می رسد وی تأکید دارد که این شخص کسی نبود که موفق به انجام این یا آن شود.

انسان در بالای یک ساختمان ایستاده و به یک شهر نگاه می کند
ما همه اینها را بطور شهودی می دانیم. پیش بینی می کنیم که موفقیت ما موجب خصومت جزئی یا شدید خواهد شد. انتظار از این واکنشها ترس ما از درخشش را افزایش می دهد. ما نمی خواهیم روحیه بین ما و دیگران پرتنش شود. مخصوصاً در مورد افرادی که به قلب ما نزدیک هستند صحبت نمی شود.

مکانیسم های ناخودآگاه وجود دارد که غالباً منجر به این می شود که کسی که از جمع می ایستد ، قدرت بیشتری دارد یا بیشتر از دیگران می درخشد ، مجازات می شود.

خانواده و ترس از درخشش
خانواده اولین محیط اجتماعی که در آن زندگی می کنیم، و اغلب ناشی از این ترس از تابش وجود نداشت. این خصوصاً در مواردی است که خانواده ناسازگار است و یا کمبود قدردانی از فرد ، حسادت و یا احساس کمبودی به وجود می آورد. اگر یکی از اعضای خانواده در این شرایط به موفقیت برسد ، تقریباً خیانت محسوب می شود.

البته این به طور آگاهانه اتفاق نمی افتد. این امر با رفتارهایی از قبیل ممنوع التحریر کردن در مورد دستاوردهای شخص یا مجبور به استفاده از اعضای خانواده برای استفاده از استعداد خود برای دیگران ممنوع است ، دقیقاً به این دلیل که شخص "می تواند این کار را بهتر انجام دهد". این عقیده را منتقل می کند که موفقیت دارای پیامدهای منفی است.

والدین همچنین می توانند به طرز زیرکانه ای به فرزندان خود فکر کنند. نمونه بارز این است که کودکان باید رنج بکشند زیرا والدین آنها رنج می برند. کسانی که چنین والدین دارند ، وقتی به کاری دست یافتند که باعث خوشبختی آنها شود ، بسیار احساس بدی خواهند کرد. وقتی می دانید والدین شما رنج می برند ، چگونه باید احساس خوبی داشته باشید؟ این همچنین می تواند به ترس از درخشش منجر شود.

اگر از جمع ایستادگی کنیم ، باید با واکنش های دیگران زندگی کنیم
علاوه بر مواردی که قبلاً توضیح داده شده بود ، ممکن است افراد دیگری نیز وجود داشته باشند که از پرتویی خودداری می کنید زیرا از متفاوت بودن بسیار می ترسید . این باعث می شود تا مورد تأکید ، سؤال یا رد قرار بگیرید. ایستادگی از جمع نیز به معنای مقابله با واکنش دیگران است. و مقابله با عکس العمل های دیگران به معنای رویارویی با عقاید اطرافیان است که همیشه نسبت به چیزهای جدید یا متفاوت سازنده نیستند.

زن خنده ای چتر درخشان نگه می دارد
این به طور معمول اتفاق می افتد زیرا ما بیش از حد بر نظرات دیگران تأکید می کنیم. سپس جنبه هایی که دیگران را تأیید می کنند به جای توجه بیشتر به خصوصیاتی که ما را منحصر به فرد می کند برای ما بسیار مهمتر است. به همین دلیل ، ما به دنبال اهدافی هستیم که نظر عمومی را تأیید کند ، نه اهدافی که باعث خوشبختی ما شود.

ترس از درخشش همیشه همراه با احساس گناه و ترس از طرد است. بسیاری از افراد فقط برای ادامه محبت از خانواده ، دوستان یا شریک زندگی خود نمی خواهند به هیچ وجه از جمع مردم ایستادگی کنند. برای اینکه "خیانت" به دیگران نکنند ، به خود خیانت می کنند در نتیجه دائماً ناراضی هستند و توسعه آنها را محدود می کنند . این یک اشتباه بزرگ است! اگر فراتر از خودمان رشد کنیم ، می توانیم به دیگران در غلبه بر حدود آنها نیز کمک کنیم.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها